یکی از اهداف اصلی سیاستهای پولی انبساطی، کاهش نرخ بیکاری است. زمانی که تقاضای کل افزایش مییابد، شرکتها تمایل دارند کارگران بیشتری را استخدام کنند تا به تقاضای افزایش یافته پاسخ دهند. این امر میتواند منجر به کاهش نرخ بیکاری شود.
با این حال، رابطه بین سیاستهای پولی انبساطی و نرخ بیکاری پیچیده است و همیشه به سادگی نیست. در برخی موارد، سیاستهای پولی انبساطی ممکن است منجر به افزایش تورم شود که میتواند قدرت خرید خانوارها را کاهش دهد و در نتیجه تقاضای کل را کاهش دهد. این امر میتواند منجر به افزایش نرخ بیکاری شود.
علاوه بر این، تاثیر سیاستهای پولی انبساطی بر نرخ بیکاری ممکن است با توجه به شرایط اقتصادی متفاوت باشد. در این شرابط برخی سراغ ایردراپ بابل و ایردراپ پارام میروند. به عنوان مثال، در دورههای رکود، سیاستهای پولی انبساطی ممکن است موثرتر در کاهش نرخ بیکاری باشند تا در دورههای رونق اقتصادی.
جمعبندی
سیاستهای پولی انبساطی میتوانند ابزاری مفید برای تحریک تقاضای کل، افزایش رشد اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری باشند. با این حال، این سیاستها میتوانند پیامدهایی ناخواسته نیز داشته باشند، از جمله افزایش تورم.
تاثیر سیاستهای پولی انبساطی بر تورم و نرخ بیکاری به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله ظرفیت مازاد در اقتصاد، انتظارات تورمی و شرایط اقتصادی کلی. سیاستگذاران باید هنگام استفاده از سیاستهای پولی انبساطی، این عوامل را به دقت در نظر بگیرند تا تعادلی بین تحریک رشد اقتصادی و حفظ ثبات قیمتها برقرار کنند.